اخلاص در تلاوت قرآن


 

نويسنده:ابوالفضل عليدوست‏ابرقويي




 
از مدت‏ها پيش دنبال فرصتي مي‏گشت تا دور از هرگونه هياهو ساعتي را با فراغت بال، با خداي خود مناجات كند. آسمان چشم را به اشك توبه و ندامت بشويد و سراچه‏ي دل را به آه سينه غبار روبي مي‏كند. شب فرصت خوبي است و گوشه‏ي مسجد مكاني مناسب تا در امتداد جاده‏ي شب مركب راهوار دل را به مقصد هدايت كند كه خدا نيز در همين نزديكي‏هاست.
شبي پس از اداي فريضه‏ي مغرب و عشا فرصت را غنيمت شمرد و در مسجد ماند. همين كه مسجد از مردم خالي شد، گوشه‏اي را انتخاب كرد و مشغول مناجات و دعا گرديد. ساعتي كه گذشت، صدايي به گوشش رسيد. با خود فكر كرد: لابد كسي است، همانند من كه براي عبادت به مسجد آمده است.» اعتنايي نكرده به دعاهايش ادامه داد.
دقايقي كه گذشت، اين فكر ناگهان به سراغش آمد كه:«چه خوب! اين مرد لابد مرا خواهد ديد و فردا صبح به اهل محل اعلام مي‏كند كه فلاني ديشب تا صبح، در مسجد به دعا و مناجات مشغول بود، آن وقت مرم به چشمي ديگر به من نگاه مي‏كنند: عابد شب زنده دار، مرد خدا، كبوتر مسجد و...»
زاويه‏ي انحراف از همين نقطه شروع شد و دعا و تضرع مرد با سوز بيش‏تري همراه گرديد، سوزوگدازي كه حرارت آن از هيزم ريا و شرك تهيه شده بود. صبح شد و آماده‏ي رفتن از مسجد، مرد سر و گوشي آب داد، تاببيند چه كسي قرار است او را نزد اهل محل معرفي كند: چشم او به چيزي نيفتاد، جز سگي كه از سرما به به گوشه‏ي مسجد پناه آورده بود!
- اي واي بر من از ديشب تا صبح عبادت كردم؛ اما براي...»(1)
«نيت» انگيزه‏اي است كه فرد را به ارتكاب يا ترك عملي يا گفته‏اي وا مي‏دارد و در حقيقت قالب و شاكله‏ي اعمال است. عمل بدون نيت و انگيزه، عمل كودكي را مي‏ماند كه به تعبير سعدي ناگهان بر هدف زند تيري.
بر اين اساس، اعمال عبادي بدون انگيزه و نيت اگرچه از شكل و صورت عبادت برخوردار باشند، فاقد روح و كارآيي هستند.
هرگاه فرد، قبل از ارتكاب يا ترك عمل قصد مي‏كند براي رضاي خدا حركت كند، در اين صورت عمل او رنگ و بوي اخلاص پيدا كرده و هرچه شخص بتواند از وسوسه‏هاي شيطان دوري كند، رنگ و بوي اخلاص در عمل او نمود بيش‏تري خواهد داشت و در پيشگاه خداوند، پاداش بيش‏تري ارزاني‏اش مي‏گردد.
نقطه‏ي مقابل، زماني است كه انگيزه و نيت فرد براي دست زدن به اعمال عبادي و يا ترك يك كار، كسب شهرت، وجهه نزد اين و آن باشد. چنين عملي آلوده به رياست و هرگاه قصد عامل آن باشد كه به اين طريق ويژگي‏هاي خود را به گوش مردم برساند تا در قلب آن‏ها شهرتي دست و پا كند، به «شيعه» مبتلا شده است كه از شاخ و برگ درخت رياست.
از مجموع روايات و توصيه‏هايي كه علماي اخلاق در كتاب‏هاي مربوطه آورده‏اند، اين نكته به دست مي‏آيد كه اعمال خالصانه كه در آن‏ها انگيزه‏اي جز كسب رضاي الهي و دست‏يابي به پاداش‏هاي الهي نباشد، نه تنها مورد قبول واقع مي‏شود، بلكه رضاي خداوند ومحبت پروردگار را به دنبال دارند و برعكس، اعمال آلوده به ريا، نه تنها پذيرفته نمي‏شود، بلكه غضب و خشم پروردگار را در كارنامه‏ي شخصي رقم مي‏زنند. در روايتي از امام علي( عليه‏السلام ) به نقل از رسول خدا( صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ) آمده است:
«كسي كه چيزي را كه خداوند دوست دارد، براي مردم ظاهر كند(اعمال خوب را براي تظاهر انجام بدهد) و در باطن آنچه را كه خداوند مكروه دارد، به ظهور برساند، خداوند را ملاقات مي‏كند، در حالي كه پروردگار از او خشمگين است»(2)
اعمال ريايي تا جايي خطرناك است كه فرد را به وادي شرك مي‏كشاند؛ زيرا براساس روايتي از امام صادق( عليه‏السلام :«هر ريايي شرك است...»(3)
بنابراين، براي دست‏يابي به بهره‏هاي اعمال عبادي، چاره‏اي نيست جز اين كه شخص تلاش كند خود را تا جايي كه امكان دارد از تركش‏هاي ريا مصونيت بخشد و اين حاصل نمي‏شود، جز آن‏كه عامل، رنگ ولعاب اخلاص را- كه اولين مرحله‏ي آن در نيت و انگيزه‏ي خدايي عمل متجلي مي‏گردد- با عمل همراه سازد.
توصيه و دستور خداوند متعال به رسول گرامي اسلام مبني بر اين كه «بگو به درستي كه نماز و عبادت و زندگي و مرگ من از آن پروردگار جهانيان است، شريكي ندارد و من به اين كار مأمورم...»(4)؛ در حقيقت رهنمودي است به همه‏ي كساني كه رسول خدا( صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ) را به عنوان بهترين اسوه پذيرفته‏اند و بدون ترديد، عالي‏ترين مظهر اخلاص در اين آيه به طور فشرده آمده است.
در آيات فراواني از قرآن مجيد و روايات ائمه -( عليهم‏السلام )- به ضرورت اخلاص در عمل اشاره شده است، چه به طور مستقيم و غير مستقيم؛ مانند آيه‏ي بيست و سه از سوره‏ي بني اسرائيل، آيه‏ي دو از سوره‏ي زمر، آيه‏ي پنج از سوره‏ي بيّنه و آياتي ديگر.
نكته‏ي مهمي كه بايستي به آن توجه كرد، اين است كه علماي اخلاق بسياري از مباني معارف عرفاني و اخلاقي را داراي مراتب و درجاتي مي‏دانند، مثلاً توبه را به توبه‏ي عوام و توبه‏ي خواص و توبه‏ي خاص الخواص تقسيم مي‏كنند و طبعا آنچه را خواص از آن توبه مي‏كنند، چه بسا براي عوام، امري مباح به حساب آيد.
اخلاص، از جمله مواردي است كه مراتبي دارد. اخلاص عوام آن است كه اعمال عبادي خود را دور از تار و پود ريا انجام دهند. هرچند قصد آن‏ها رسيدن به پاداش‏هاي الهي و رهايي از عذاب‏هاي جهنم باشد، در حالي كه شوق بهشت و رهايي از دوزخ در مراتب عاليِ اخلاص جايي ندارد، بلكه عابد به دليل شايستگي پروردگار، آن ذات لايزال را عبادت مي‏كند. اين روايت از اميرمؤمنان كه در فرمود:«(خدايا!) من تو را از ترس عذاب جهنمت و طمع به بهشتت پرستش نكردم، بلكه تو را شايسته‏ي بندگي يافتم، پس تو را بندگي نمودم»، گوياي نكته‏اي است كه به آن اشاره شد.
تلاوت قرآن موضوع رواياتي متعدد از معصومين( عليهم‏السلام ) است. اين نكته نه تنها در روايات كه در آيات قرآن نيز مورد تأكيد قرار گرفته و براي آن پاداش‏هايي در نظر گرفته شده است.
رسول اكرم( صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ) فرمود:«قرآن خوانان عارفان اهل بهشت هستند»
هم‏چنين امام صادق( عليه‏السلام ) فرمود:«قرآن عهد و پيمان خدا با خلقش مي‏باشد. پس شايسته است براي مسلمان كه در فرمان آن نگاه كند و هرروز پنجاه آيه‏ي آن را بخواند.»
هم‏چنين آن بزرگوار فرمود:«چون در خانه‏ي مرد مسلماني قرآن خوانده شود، اهل آسمان آن را به يكديگر نشان دهند، چنان كه اهل زمين اختران درخشان را به يكديگر نشان مي‏دهند»(5)
مجموعه‏ي رواياتي كه در خصوص تلاوت قرآن وارد شده است، درچند محور قابل بررسي است:
- رواياتي كه در خصوص‏شأن و منزلت قرآن به عنوان ثقل اكبر در متون روايي وجود دارد.
- رواياتي كه در زمينه‏ي پاداش تلاوت كنندگان و عاملين به قرآن صادر گرديده است.
- رواياتي كه آداب و احكام تلاوت قرآن را مورد اشاره قرار داده‏اند.
- رواياتي كه در مذمت تلاوت كنندگان غير مخلص و رياكار وارد شده است.
هر كدام از اين محورها موضع چندين روايت مي‏باشد كه تفصيل آن‏ها در اين مختصر نمي‏گنجد.
پس از اين مقدمه به يك نكته‏ي اساسي بايستي اشاره كرد و آن اخلاص در تلاوت قرآن مي‏باشد.
ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن است. تأمل در آيه‏ي شريفه‏ي«شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن» گوياي آن است كه خداوند متعال معرفي و بلكه فضيلت و شرافت اين ماه را به نزول قرآن دانسته، نه به روزه گرفتن(6) كه اين مورد اخير فرع قضيه است.
در خطبه‏ي معروف به خطبه‏ي شعبانيه از جمله سفارش‏هاي رسول خدا( صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ) تلاوت قرآن است، به طوري كه آن حضرت پاداش تلاوت يك آيه از قرآن را در ماه مبارك رمضان معادل پاداش يك ختم قرآن در غير اين ماه عنوان نمود. از اين جهت تلاوت قرآن عبادتي است، مانند ساير عبادات كه چشم طمع شيطان به آن معطوف مي‏گردد، تا بتواند روزنه‏اي در نيت و انگيزه‏ي تلاوت كنند، بگشايد و قصد و انگيزه‏ي او را تيره و تار كند.
بر همين مناسبت است كه تلاوت‏كننده بايستي مواظب دام و دانه‏ي شيطان باشد و در پررنگ كردن اخلاص خود در تلاوت قرآن بكوشد.
اين ضرورت از آن جا دوچندان مي‏گردد كه شيطان در تلاوت قرآن راحت‏تر از ديگر عبادات مي‏تواند رخنه كند، زيرا تلاوت قرآن با ارائه‏ي هنر تلاوت و صوت و تجويد همراه است. همين نكته مي‏تواند مركب شيطان در به انحراف كشاندن انگيزه‏ي تلاوت كننده باشد.
به عبارت ديگر كساني كه به قصد ارائه‏ي صوت و هنر تجويد خود و در نتيجه كسب وجهه در نزد اين و آن قرآن راتلاوت مي‏كنند، مرتكب عبادت ريايي شده و نه تنها اين تلاوت ارزش و پاداش الهي براي آن‏ها ندارد، بلكه براساس روايتي كه بيان شده، خشم پروردگار را به دنبال دارد.
چنين افرادي در حقيقت قرآن را نعوذبالله براي ارتقاي وجهه‏ي خود نزد مردم در حد يك ابزار پايين آورده‏اند! طبعا هرگاه ارائه‏ي صوت و هنر آواز خود را بتوانند، با خواند اشعاري عاشقانه و متناسب با مجالس غير اخلاقي بهتر و پيش‏تر به رخ ديگران بكشند و به هدف خود كه همان كسب وجهه نزد عوام است برسند، بارخود را از پاي سفره‏ي قرآن جمع و بر بساط ديوان اين و آن پهن مي‏كنند. برعكس اين‏ها تلاوت كنندگاني هستند كه هر آواز و صوت خود را در خدمت قرآن قرار داده و صداي خود را با آيات الهي متبرك مي‏كنند.
رسول خدا( صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ) فرمود: «...اي عالم به قرآن! به وسيله‏ي آن فروتني پيشه كن تا خداوند تو را بالا ببرد و آن را وسيله‏ي عزت‏طلبي و تكبر قرار مده تا خوارت نگرداند. اي داناي قرآن! خود را براي خدا بياراي، تا خدا تو را بيارايد و خود را به آن (قرآن) به خاطر مردم مياراي، تا خداوند تو را به آن زشت ننمايد...»(7)
هم‏چنين در كتاب ارزشمند وسائل الشيعه طي روايتي طولاني از رسول خدا( صلي‏الله‏عليه‏و‏آله )انگيزه‏هاي مختلف قرائت قرآن و پيامدهاي آن بيان شده است. بخش‏هايي از اين حديث چنين است:
«كسي كه قرآن را ياد بگيرد و به آن عمل نكند...مستوجب عذاب الهي مي‏گردد...
و كسي كه از روي قصد ريا و سمعه قرآن را قرائت كند، در روز قيامت خداوند را ملاقت مي‏كند، در حالي كه چهره‏ي او استخواني بدون گوشت باشد و قرآن به پشت گردن او بزند تا او را داخل آتش كند... و كسي كه قرآن را بخواند، اما به آن عمل نكند، خداوند(درقيامت) او را كور محشور كند...و كسي كه قرآن را خالصانه قرائت كند و نيز براي يادگيري عارف ديني....ثوابي مانند جميع ملائك و انبيا به او بدهند.
و كسي كه از روي ريا و سمعه و براي جدال و با جاهلان و مباهات به علما قرآن را ياد بگيرد، در قيامت خداوند استخوان‏هايش را متفرق كند و...هرگاه قرآن را ياد بگيرد و فروتني نمايد و بندگان خدا را قرآن ياد بدهد و از خداوند پاداش بطلبد، كسي پاداشش در بهشت از او بيش‏تر نيست....»(8)
در روايتي از امام علي( عليه‏السلام ) آمده است كه قرآن به ترتيل بخوانيد و از نظر آن حضرت، ترتيل آن است كه كلمات قرآن خوب ادا شود، مانند شعر و با شتاب خوانده نشود و هم‏چون ريگ پراكنده نگردد.
هم‏چنين در روايتي از امام صادق( عليه‏السلام ) وارد شده است كه قرآن به آهنگي حزين خوانده شود و از آن بزرگوار نقل شده است كه وقتي امام سجاد( عليه‏السلام ) قرآن تلاوت مي‏كرد، زيبايي تلاوتش به گونه‏اي بود كه سقاها چون از كنار منزل حضرتش عبور مي‏كردند جهت استماع تلاوت آن حضرت توقف مي‏كردند؛ و امام باقر( عليه‏السلام ) نيز از خوش‏آوازترين مردم در تلاوت قرآن بود.
اين گونه روايات حدود و كيفيت تلاوت را روشن مي‏سازد و روايات ديگر نهي كرده‏اند از اين كه طريقي غير از اين پيشه گردد. رسول خدا( صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ) فرمود:
«قرآن را بالحن و آوازهاي عرب بخوانيد و از طن بدكاران و اهل گناه دوري كنيد، زيرا پس از من مردمي مي‏آيند كه قرآن را چون خوانندگي در حنجره مي‏چرخانند. اين‏ها دلشان وارونه است و دل هركس هم كه از اين نوع آوازها خوشش آيد، وارونه است(9)را پس تلاوت قرآن و اقتضاي آن را دارد كه تلاوت كننده‏ي قرآن نيت خود را دقيقا بررسي كند كه آيا هدف و نيت او از شركت در فلان مجمع و محفل و مسابقه و تلاوت قرآن، پيشي گرفتن از ديگران و كسب وجهه نزد افراد است، يا اين كه هنر خود را در اختيار آيات وحي قرار داده است، تا از اين طريق دل شنوندگان را براي پذيرش آيات قرآن آماده گرداند؟
اين دقت و تأمل، وظيفه‏ي تلاوت كننده است. در صورتي كه هدف اول محرك او باشد، چه بهتر كه دست از تلاوت در مجامع عمومي بردارد و در خلوت قرآن بخواند، تا جايي كه از آفت ريا و خودنمايي رهايي يابد؛ و اگر هدف دوم انگيزه‏ي وي باشد، بسي سعادت! و البته بايستي در اين محاسبه و ارزيابي مواظب توجهات شيطان باشد؛ كه به تعبير امام صادق( عليه‏السلام ) «شرك (يعني ريا) از حركت كردن و راه رفتن مورچه پنهان‏تر است»(10)

پي نوشت ها :
 

1. برگرفته از «قلب سليم» شهيد دستغيب، ص 384
2. چهل حديث، امام خميني( رحمه‏الله )، ص 46
3. قلب سليم، شهيد دستغيب، ص 373
4. انعام، ص 163
5. اصول كافي، باب مربوط به قرآن
6. اسرار عبادت آيت ا...جوادي، ص 17
7. اصول كافي، باب مربوط به قرآن
8. چهل حديث حضرت امام خميني( رحمه‏الله )، ص 427
9. همان
10. قلب سليم، ص 365
 

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : sm1372